ادای احترام به وسلی چارلز گرین
توسط نویسنده مهمان، میندی فیتزجرالد، با اجازه خانواده وسلی به اشتراک گذاشته شده است
من می خواستم برای به اشتراک گذاشتن ادای احترام در مورد دوست من وسلی سبز. او صندوق پستی خود را در بانک غذا داشت و در طول سالها از بانک غذا بازدید می کرد. او عاشق غذای گرم کافه مهربانی بود.
من این را به افتخار زندگی دوستم و یکی از همسایگان ماگنولیا - وسلی چارلز گرین به اشتراک می گذاریم. وسلی در 4 اکتبر 1976 در دینا، مینه سوتا متولد شد و در 21 دسامبر 2022 درگذشت. او در شیکاگو در کنار مادرش به خاک سپرده شد. اون 46 سالش بود
من می دانم که بسیاری از مردم در منطقه می دانستند و یا از وس می دانستند - او برای سال های بسیاری unhoused بود و در خارج و در مورد در محله. من او را در ماه اوت گذشته در حالی که پیاده روی سگ من ملاقات کرد و ما دوستان خوب شد. وسلی عاشق زندگی و مردم بود. او دوست داشت کفش هایش را بیرون بکشد تا زمین گیر شود. و واقعا مهم نبود که کجا بودیم. او عاشق کتاب بود. و او هرگز بدون حداقل یک (یا 10) نبود. او نشنال جئوگرافیک را جمع اوری کرد و دوست داشت انها را نشان دهد.
او عاشق موسیقی، نواختن اکوستیک فندر و سازدهنی خود بود. او عاشق بسکتبال بود. او عاشق نوشتن و پیراهن های دکمه ای بود. او عاشق غذاهای هندی، کامبوچا، شیر و سوپ گرم با کراکر صدف بود. او عاشق "هش کردن ان" با تقریبا هر کسی بود. او عاشق ابزار و چنگک محبوبش بود. او دوست خوب خود مارتین (مارتینو را دوست داشت) و با او کار می کرد، از او یاد می گرفت و فقط زمانی که به یک دوست مهربان نیاز داشت صحبت می کرد. و اگر وس را می شناسید، گوش دادن زیادی وجود داشت. او یک فیلسوف، یک نابغه (واقعا) و بسیار مفصل بود. گاهی اوقات او خشمگین و خسته کننده بود. او همچنین مهربان، مهربان و دوست داشتنی بود. او بهترین اغوش، پمپ مشت و چک لگن داد. اون خیلی خوش تیپ بود او بامزه و جذاب بود و مردم به سمت او کشیده میشدند. اون همش چیزهایی رو از دست میداد
او اغلب از عشق خود به مادرش (بهترین دوست و حامی او) و تمام خانواده اش (در مینه سوتا، نیویورک و شیکاگو) صحبت می کرد. او خاطرات شاد زیادی را به اشتراک گذاشت و من می دانم که او انها را از دست داد و دوست داشت - و انها او را بسیار دوست داشتند. او شادی را به زندگی من اورد و ان را از بسیاری جهات غنی تر کرد. او به من یاداوری کرد که همه ما فقط انسان هستیم. همه ما یک داستان داریم و زندگی هرگز یک خط مستقیم نیست. برخی از پیچ و تاب و چرخش بیشتر از دیگران، اما مهم این است که به تلاش ادامه دهید. و اشکالی نداره که درخواست کمک کنی
روزهای زیادی نبود که در پنج ماه گذشته با او صحبت نکرده باشم یا او را ندیده باشم. گام به گام، ما در مسیر مثبت برای زندگی بهتر برای او بودیم، او مرا استاد لیست ها نامید. چیز بعدی که او می گوید چیست؟ او به پیشرفت خود افتخار میکرد. او از بسیاری جهات پیچیده و شکسته بود، اما او در انجا بود. وس واقعی، من به او می گویم، من شما را می بینم.
ما او را در ماه گذشته از دست دادیم، در 12/21/22. قلبم شکسته اما من می دانم که او در نهایت ازاد است، پرواز بالا فراتر از ستاره ها، با مادرش، و کفش های خود را، احساس پایه بیشتر از همیشه. حالا میتونی استراحت کنی رفیق دوستت دارم و دلم برات تنگ میشه